یـک چیزهایـی هسـت که نمـی شـود به دیگــری فهمانــد ، نمـی شـود گفـت ، آدم را مسخــره می کننـد .


٠•●ஜ صــــادق هـــدایت ஜ●•٠

در کوچه های دلم..
مشکوک قدم نزن!
اینجا جز خودت كسی نمی یابی...!!!

به چشمانم هشدار داده ام ک اگر اينبار ک تو را ميبينند باز هم خيس شوند ...
ديگر رويم را از تو برنخواهم گرداند...
تا ابرويشان را بخرم...!!!

فکرش را میکردم
چمدان بردارم و دور شوم
اصلا نباشم دیگر !
بروم جایی پایِ شمعدانی هایم بمانم
بروم جایی کنارِ اقاقی ها آواز بخوانم
بروم لبخندم را ببخشم به خورشید اصلا
بروم و نباشم و نبینم
بروم و نگذارم بمیرد امید
بروم و بنویسم و تو بخوانی و لبخند بزنی
لبخند بزنی به معشوقه ات و بگویی
می بینی ؟
او روزی من را دوست داشت
و من در دل بگویم
روزی نه ! هنوز هم
فکرش را می کردم
بروم جایی کنارِ خدا بنشینم
برایتان همه جا را پر از عطرِ تا همیشه کنارِ هم بودن
بپاشم !
فکرش را می کردم
نباشم و تو بمانی
بمانی در دل
بمانی در باورِ پاک
بمانی در خیال
سهراب راست می گفت شاید
بايد امشب چمداني را -
كه به اندازه پيراهن تنهايي من جا دارد، بردارم
و به سمتي بروم
كه درختان حماسي پيداست،
رو به آن وسعت بي‌واژه كه همواره مرا مي‌خواند -
من باید بروم اما
شما بمانید
بمانید و عاشق شوید
بمانید و امید باشید
بمانید و باور کنید با هم بودن
تمامِ دنیاست
تمامِ خوبیست

شاید قانون دنیا همین باشد!تو صاحب آرزویی باشی ک شیرینی تعبیرش از آن دیگریست...!

چای قویدوم دم آلدی/گوزلریمی غم آلدی
یامان دوشدون یادیما/اورگیمی غم آلدی

خواستم چشمهایش را از پشت سر بگیرم...اما....دیدم"تحمل"اسمهایی را که میگوید ندارم...!

چرا چشمای من خیسه؟/چرا عکساتو میبوسم؟
مثه باغی ک خشکیده/دارم از ریشه میپوسم
مثه دیوونه ها گیجم/همش بیهوده میخندم
2تا عاشق ک میبینم/سریع چشمامو میبندم
خودم داغم نمیفهمم/زمان راحت جلو میره
میخوام چیزی بگم اما/گلومو بغض میگیره...

نوشتم "قم حا" همه خندیدند!اما من گریستم...گفتم به "غم هایم" نخندید ک هرجور نوشته شود درد دارد...از آخر ب اول بخوان تا من آن روزها را بشناسی؟!

بیا جایمان را عوض کنیم...دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد...!

ب نسلهای بعد بگویید نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز!
نسل ما خود پیاز بود...ک هرکه مارا دید گریه کرد!

به سگ استخون بدی دورت میگرده،واست دم تکون میده...
لعنتی.........من به تو دل داده بودم...!

غفلت کرده ای مادر...پشت این قلب عاشق،فرزندت آرام آرام جان میسپارد...و تو...فراموش کردن را به او نیاموخته بودی...!!!

مدتیه عوض شدم/انگار یه آدم دیگم
هرکی میپرسه یادشی/دارم بهش دروغ میگم
دلم نمیخواد هیچ کسی/چیزی بدونه از غمم
همین غرور لعنتی تورو جدا کرده ازم
هیشکی خبر نداره از/دقیقه های غربتم
اینجوری وانمود شده/ک بی تو خیلی راحتم...

برگرد...چمدانهایمان جابجا شده...دلم را بجای خاطراتت برده ای...

گاهی آنقدر تنهایم که دوست دارم ببینمت...!حتی با دیگری!!!

انقدر دستهایت را باز نگه ندار مترسک...کسی تو را در آغوش نمیگیرد...ایستادگی تنهایی می آورد!!

امشب شبه آخره ک مزاحم دلت شدم/خورشید فردا مال تو،ببخش ک عاشقت شدم
بدرقه لازم ندارم،خودم میرم عزیزترین/نذار بمونه زیر پا،قلبمو بردار از زمین
دوست دارم برای تو فقط ی حرف ساده بود/غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود...

خاک میخواند مرا هردم ب خویش/میرسند از ره ک در خاکم نهند
آه شاید عاشقانم نیمه شب/گل ب روی گور غمناکم نهند...

چو کس بازبان دلم آشنا نیست/چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد،بهتر/ک از یاد یاران فراموش باشم

تنهاییم را دیگر با کسی قسمت نمیکنم!یکبار قسمت کردم چندین برابر شد...

منو تو شباهت های متفاوتی داریم...
هردو شکستیم...تو قلبم را...من غرورم را..

عشق یعنی...اختیار بدهی نابودت کنند،اما اعتماد کنی این کار را نمیکنند..

شما اگرچه واژه ی محترمی است اما..."تو" شدن لیاقت میخواهد..

بیا یک شب جاهایمان را عوض کنیم!من معشوقه میشوم و تو عاشق باش!
من سردی میکنم و تو فراموش کن...!
سخته نه؟!

دیگر احتیاط لازم نیست...
شکستنیها شکست...
هرطور مایلید حمل کنید...!

دندانپزشک آخرین دندان گرگ را کشید،به گرگ نگاهی کرد و پوزخندی زد.گرگ گفت:بخند...این است عاقبت گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد...